مَعْهَد الحقائق الاسلامیة

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ و آلِه: عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیّ وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ یَوْمَ القِیامَةِ «تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 449»

مَعْهَد الحقائق الاسلامیة

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ و آلِه: عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیّ وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ یَوْمَ القِیامَةِ «تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 449»

مَعْهَد الحقائق الاسلامیة

•﷽⁦•
مَعْهَد الحقائق الإسلامیة یعنی...👇

آیینه تمام نما از حقائق هستی🌍

ما دو شعار داریم
که شدیداً بهش معتقد و پایبندیم

نحن أبناءُ الدلیل نَمیل حیثُ یَمیل

یعنی فقط و فقط تابع دلیل و استدلالیم و با اشخاص کاری نداریم و هرجا که دلیل مارو ببره همراهشیم😊

إعرف الحق تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله

و اینم که کلامی از #أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستش یعنی ابتدا حق و باطل رو بشناس بعدش تابعین این دو رو می‌شناسی.

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

 آستانۀ یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی بازخوانی شاخص‌ها و رجوع به حافظۀ تاریخی ملی می‌تواند آینده‌ای روشن پیش‌روی کشور قرار دهد

«معرفی ویژه کتاب‌های مجلس ششم از تقلب تا تحصن و مجلس و نمایندگان مجلس آنگونه که باید باشند»

 

به گزارش رجانیوز مؤسسۀ فرهنگی قدرولایت در آستانۀ یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی دو اثر خود را معرفی و عرضه می‌کند.

این دو کتاب را بخوانید بعد انتخاب کنید و رأی بدهید. 357 شاخص و نکته مهم برای شناخت نماینده خوب، کارآمد و متعهد.

ملت بزرگ و شایسته ایران، در ده دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، تجربه‌های زیادی را به دست آورده است که بعضاً موجب هزینه‌های سنگینی برای او شده است و البته برکات بزرگی هم برایش داشته است. ملت ایران در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بایستی به حافظه تاریخی خود رجوع کند و به این تجربه ها و درس‌ها اهمیت بدهد تا این دوره مجلس دارای نمایندگانی باشد که تماماً برکت و بزرگی و پیشرفت را عاید او سازد و مشکلات بزرگ اقتصادی و معیشتی او را بطور جد دنبال کرده و با تکیه بر توان داخلی و فرصت‌ها و ظرفیت‌های ملی، آنها را حل نماید و رفاه را با عدالت همراه کند.

موسسه فرهنگی هنری قدرولایت برای فعال کردن این حافظه تاریخی و یادآوری درس‌ها و تجربه های مجالس گذشته دو اثر مهم منتشر کرده است که آنها را به‌طور ویژه معرفی مینماید.

 

 کتاب « مجلس ششم از تقلب تا تحصن» علاوه بر برشمردن شاخصه یک نماینده خوب، به بیان تجربه ناموفق دوره ششم مجلس پرداخته و فراز و نشیب-‌های این دوره و تاثیرات جناح گرایی را در چالش های به وجود آمده در این دوره بررسی کرده است. این کتاب نشان می دهد که انتخاب های جناحی و فرقه ای و لحاظ نکردن صلاحیته و معیارها، چه آسیب جدی به مسائل مهم کشور و حل نشدن آنها بلکه تشدید آنها خواهد داشت. انتخاب از روی آگاهی و شناخت و ترجیح شایستگی ها و کارآمدی و ساده زیستی و پایبندی به منافع ملی و اسلامی و تبعیت واقعی از رهبری نظام، مجلسی فراهم می آورد که «عصاره ملت» و «نماد عزّت و استقلال کشور» بوده و مردم و حل مشکلات آنها، بر ایشان از هر رویکردی بالاتر و ارجح است.

 

 

• از مواردی که در این کتاب به آن پرداخته شده نامه نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری موسوم به "جام زهر" و ریشه های فتنه 18 تیر 78 است.

 

اما کتاب «مجلس و نمایندگان مجلس آنگونه که باید باشند»، 357 نکته و شاخص و معیار را از بیانات امام خمینی(ره) و امام خامنه¬‌ای جهت انتخاب درست و شایسته نمایندگان، در اختیار مردم قرار می¬‌دهد. این کتاب در دوبخش تهیه شده است. در بخش اول، ملاک¬‌ها و معیارهای یک نماینده صالح و شایسته و کارآمد از لحاظ روحی، روانی و اعتقادی در 5 گفتار مطرح شده است. در بخش دوم وظایفی که یک نماینده باید در مجلس شورای اسلامی پیگیری و انجام دهد، در 14 گفتار مطرح گردیده است.

 

 

 

• در بخشی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم:

مجلس شورای اسلامی برای شناخت تکلیف دشوار و حساس خود در مقاطع مختلف نظام و قانونگذاری صحیح و نظارت قوی، می بایستی از نمایندگان اصلح تشکیل شود. نمایندگانی که وابسته به جناحه ثروت و قدرت و وامدار آنان نباشند. نمایندگانی که درد محرومیت و رنج پابرهنگان را چشیده و به فکر خدمت به آنان در رویکردهای قانونگذاری و اجرا باشند. نمایندگانی که وقتی بر صندلی نمایندگی تکیه زدند، مهار نفس و خواستهه قومی و فامیلی را در کف عقل و شرع داشته باشند و تکلیف فراموششان نشود. نمایندگانی که تشر و تهدید قدرتهای سلطه گر جهانی، آنان را نلرزاند و نترساند بلکه بر ایمان و مقاومتشان بیافزاید. نمایندگانی که تصریح ها و انگشت اشاره های راهبر نظام و ولیّ مسلمین و نایب بر حق امام زمان «عج» را دریابند و در آن مسیر حرکت کنند و خروج از آن را به منزله از دست دادن مشروعیت و قانونیت خود بدانند.

مجلس شورایی که از چنین نمایندگانی تشکیل شده باشد میتواند مظهر اراده، خواست و فضائل ملت باشد. برای شکلگ چنین مجلسی، این مردمند که بایستی جایگاه و الزامات مجلس و نمایندگان را بشناسند. گوش به رهنمودهای رهبر آگاه و دلسوز خود در تقدم ملاک¬‌ها و معیارها بر امیال گروهی و جناحی داشته باشند و در حد کمال، دقت در شناخت مصداقه اصلح منطبق بر معیارها را بنمایند. مردمند که می‌  توانندمجلس مستقل، آزاده، شجاع، مدبّر و خدمتگذار محرومین را درست کنند و می توانند عکس آن را بوجود آورند. سرنوشت ده دوره مجلس بخوبی نقش مردم را در فراز و نشیب‌های مجلس و زاویه انحراف آنان از مصالح انقلاب و ملت یا وفاداریشان به جهت گیری‌های اصولی انقلاب و مردم را نشان داده است.

 

 

🌹و السلام علی من اتبع الهدی🌹

میرزا جواد جامی
۳۰ بهمن ۹۸ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

💬 خاطره رفتنم به شیراز:

۵ سال پیش خواستم برم شیراز ... کار داشتم
رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .

صندلی جلوم زن و  شوهری بودند که یه بچه توپول و شیرین ۳یا ۴ ساله  داشتند.

اتوبوس راه افتاد.
۵ ساعت راه بود.
طی راه ؛ بچه توپول و شیرین که صندلی جلو بود؛
 هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید.
چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید...

دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش .

تو دالی بازی ؛
یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم .
بچه  کمی خندید...
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت:
 ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد.

دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشن.

خلاصه ۳ تا کاکائو را کم‌کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید.

مدتی بعد خسته شدم.
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهویی واییییی..
مُردم از دل پیچه.....
دل و روده‌ام اومد تو دهنم...
سرگیجه داشتم...
داشتم میترکیدم.


دویدم رفتم جلو و به راننده
 وضعیت اورژانسی
 خودم را گفتم.
راننده با غرغر تو یه  کافه وایساد.
عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.

برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.

اتوبوس راه افتاد.
هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل‌درد شروع شد.
طوری شده بود که 
صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .
از درد میخواستم داد بزنم‌.
چه دل پیچه وحشتناکی...
تموم بدنم را میکشیدند...
مُردم خدا....

دویدم پیش راننده و با عجز و التماس وضعیتم را گفتم.
.

راننده اومد اعتراض کنه؛
با صدای عجیبی که ازم درشد، راننده زد بغل جاده و گفت: 
بدو داداش....

پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس...
تشکر کردم...

از درد داشتم میمردم.
دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت.

رفتم روی صندلی نشستم.
گفتم چرا اینجوری شدم.
غذای فاسد که نخورده بودم.

دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم : 
بچتون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت: نه ؛
 کاکائو براش بده.
اومدم بپرسم 
پس چرا کاکائو بهش میدی؟
که مادرش گفت: 
حقیقت بچمون یبوست داره.
روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ 
تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده.

من بدبخت خواستم 
ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد.
میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم.
رفتم پیش راننده؛
 راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. 
برو بشین.

مونده بودم بین درد و خجالت....
یه فکری کردم....
برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یُبْسْ هستم .
میشه به من هم کاکائو بدید...

۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: 

عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه‌ی ما دست شماست.
معذرت میخوام.
بیا و دهنت را شیرین کن‌...

راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : 
ایول ؛  دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی

خلاصه ؛  ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم.

۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت: 
داداش ؛ جون  بچه‌ت چی به خورد من دادی؟؟ ترکیدم...

داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین.

خلاصه تا شیراز هر ۱۰دقیقه میزد کنار و میگفت:
بزن بریم رفیق...

مسافرها هم  اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت:
 پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و  نامرد؛  تو جاده میخ ریختند؛ 

تندتند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره...
مردم از همه‌جا بی‌خبر، هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند.

اینو گفتم که بدونید برای انجام هر کاری؛ 
مسؤولش باید *همدرد* باشه؛ 
تا حس کنه طرف چی میکشه!؟
🤔

 مسؤولین ما باید مردمی باشند تا درد مردم را بفهمند

درآستانه انتخابات است خوب انتخاب کنیم که بعد التماسشون نکنیم 🤔😊

میرزا جواد جامی
۳۰ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر